حجاب کنیز- فلسفه عرفانی حجاب
در فقه شیعه و سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیست.[۳۲][۳۳] در تاریخ آمده که عمر بن خطاب کنیزی را به خاطر داشتن پوشش کتک زد.[۳۴] در برخی روایات از امامان شیعه نیز، نه تنها حجاب سر بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شدهاند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند.[۳۵][۳۶] این رفتار (کتک زدن کنیز باحجاب) به امام باقر نیز نسبت داده شده است.[۳۷]
مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم به پوشاندن سینه، پستان، ساق و غیره نبودند.[۳۸]ترکاشوند این سخن را از وسائل الشیعهٔ حر عاملی از قول امام صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل میکند.
حجاب دارای دومنظر کمی و کیفی است بخش کمی یا ظاهری حجاب مربوط به شریعت یا اصول رهروی است که در ارتباط با پوشش ظاهری فرد بوده و بخش کیفی آن مربوط به عرفان یا همان کیفیت رهروی است که در ارتباط با باطن فرد است . حجاب صرفاً با حفظ ظاهر و بدون توجه به بخش کیفیتی یا باطنی و یا به عبارتی معرفتی آن ، به نتیجه مطلوب نرسیده و شخص یک دیندار کامل نخواهد بود به عبارت دیگر اگر شخصی در ظاهر مواردی را رعایت نماید باحجاب محسوب می شود اما تا زمانیکه این ظاهر از یک پشتوانه باطنی (عرفانی) برخوردار نباشد آن اثر بخشی لازم را نخواهد داشت و به قولی :از کوزه همان برون تراود که دراوست. زمانی حجاب ظاهری نتیجه مطلوب را خواهد داشت که مانند چشمه از درون جوشیده و با یک درک معرفتی و قلبی همراه باشد . شخصی که از نظر معرفت الهی در مسیر کمال است چنان از عشق الهی لبریز می شود که نیازی به جلب توجه دیگران ندارد و در عین حال که به این امانت الهی رسیدگی کامل را دارد زیبایی الهی را عرضه داشته و با حجاب خود نشان می دهد که هیچ نیازی به عرضه خودشیفتگی ندارد.[۴۰]هر چقدر انسانها و جامعه در مسیر عشق الهی و کمال بیشتر گام بردارند از خودشیفتگی فاصله زیادتری گرفته و به بلوغ عرفانی خواهند رسید . در چنین جامعه ای افراد به ارزش وجودی خود در طرح عظیم خلقت پی برده و متناسب با آن در هستی حضور یافته و با پوششی در خور این ارزش، حاضر خواهند بود. این حجاب چون از روی اجبار نیست لذا بازتاب منفی در اجتماع نخواهد داشت